پاورپوینت رشته تاریخ با عنوان بابک خرمدین (pptx) 11 اسلاید
دسته بندی : پاورپوینت
نوع فایل : PowerPoint (.pptx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد اسلاید: 11 اسلاید
قسمتی از متن PowerPoint (.pptx) :
بسم الله الرحمان الرحیم
موضوع:بابک
خرمدین
پس از مرگ جاويدان كه در جنگي زخمي شده بود و پيش از فوت به همسرش وصيت نموده بود كه روح او در بابك حلول خواهد كرد و او بايد بابك را بعنوان جا نشينش به مردم معرفي نمايد. لذا بنا به اين وصيت بابك پرچم مبارزه جاويدان را بدست گرفت و
بيش
از
چندسال
عليه
خلیفه جنگهایی درگرفت.
رهبري
بابک جنبش سرخ جامگان تقريبا شبيه جنبش سپيدجامگان بود، منتها با يك تفاوت كه بابك رهبر اين جنبش بر عكس المقنع، هيچ وقت خودش ادعاي پيامبري يا خدائي نكرد و براي جلب توجه پيروانش، نه ماه نخشب از چاه بيرون آورد و نه وسيله ي انعكاس نور خورشيد بعنوان تجلي نور خدا داشت و نه فرصت يافت كه خودرا به تنور آتش بيافكند كه پيروانش بيشتر به بازگشت او اعتقاد پيدا كنند، آنگونه كه حكيم هاشم مقنع انجام داد، بلكه اكثريت مردم زحمتكش اورا به خاطر مقاومتش درمبارزه، بي باكي و دليري و توانائي معجزه آسا و مردم داريش، بحد پرستش ستايش ميكردند وبفرمانش گوش فرا ميدادند.
قيام بابک
خرمدين
سرانجام جنبش متاسفانه معتصم، خليفه اسلام، موفق شد با اهداء پول زياد و مقام به افشين، شاهزاده ايراني، بابك را با نيرنگ به دام بياندازد و اورا با فجيع ترين شكل در بغداد به قتل برساند. خواجه نظام الملك وزير سلجوقيان در كتاب سياستنامه خود آورده است:«چون چشم معتصم بر بابك افتاد، گفت:«اي سگ، چرا فتنه در جهان انگيختي و چرا چندين هزار مسلمان بكشتي؟» هيچ جواب نداد. فرمود تا هر چهار دست و پايش ببرند. چون يك دست ببريدند، دست ديگر در خون زد و در روي ماليد و همه روي را از خون سرخ كرد. معتصم گفت: «اي سگ، باز اين چه علم است؟» گفت: «در اين حكمتي است.» گفتند: «آخربگوي، چه حكمتي است؟» گفت: «شما هردو دست و پاي من بخواهيد بريدن، و گونه مردم از خون سرخ باشد، و چون خون از تن برود، روي زرد شود. ... من روي خويش به خون سرخ كردم تاچون خون از تنم بيرون شود، نگويند كه از بيم و ترس رويش زرد شد». خواجه نظام الملك در ادامه ميگويد؛ معتصم را سه فتح برآمد كه هر سه قوت اسلام بود؛ يكي فتح روم، دوم فتح بابك و سوم فتح مازيار در طبرستان، كه اگر از اين سه فتح يكي بر نيامده بودي اسلام شده
رفته بود.
آئين خرمدينان
:
خرم دينان مانند مزدكيان پيرو ثنويت بودند، يعني به دو مبدأ جهاني كه عبارت از "روشنايي" و "تاريكي" است معتقد بودند، اين آئين در بين طبقات فرودست رايج و مقبول
بود چون
معتقد بودند سازمان اجتماعي كه بنيان آن بر عدم تساوي مالي و ظلم و اجحاف نهاده شده، آفريده مبدأ تاريكي است و خرميان پيروان آئينهاي ديگر را ناحق نميدانستند و از ريختن خون پرهيز داشتند و اهل كشت و كشتار و يغماگري نبودند
.
خرم دينان پس از كشته شدن ابومسلم به دست منصور عباسي سخت به خشم آمدند و اين ظاهراً براي آن بود كه ابومسلم را چونان كسي ميديدند كه در برابر تازيان سر بركشيده است و از همين رو پس از كشته شدن او در پي تحقق آرزوهايشان بودند و ميخواستند
فرمانروايي به ايرانيان باز
گردد.
چگونگي پيدايش شورش خرم دينان
در سال 198 هـ. ق بيشتر سرزمينهاي عراق و شام و يمن و آذربايجان و ارمنستان از پايتخت خلافت فرمان نميبردند، در اين سرزمينها برخي از سرداران تازي سر به شورش برداشته بودند، مأمون در يكي از سالهاي پر آشوب، "حاتم بن هرثمه بن
عين
" را به فرمانروايي ارمنستان فرستاد ولي چند روز پس از اين گماشتگي به حاتم خبر رسيد كه پدرش هرثمه در زندان مأمون مرده است، بدينسان او با مأمون سر ناسازگاري گذاشت و با سران و زمين داران بزرگ ارمنستان و نيز با خرم دينان به نامه نگاري پرداخت و كار مسلمانان را در نگاه آنها خرد و ناچيز جلوه داد تا آنكه بابك و خرميان سر برآوردند و بابك بر آذربايجان چيره شد
.
بابك براي نابودي عرب به سختي فعاليت ميكرد در اين زمان مأمون سرگرم گرفتاريهاي ناشي از مسأله ولايتعهدي امام رضا(ع) و نارضايتيهاي عباسيان و اعراب بود، به علاوه اقامت طولاني وي در خراسان و دور بودنش از بلاد آذربايجان و عراق فرصت مناسبي براي پيشرفت كار بابك فراهم كرده بود و همچنين گرفتاريهاي مأمون در سالهاي 216- 217 و 218 هـ. ق در جنگ با روم شرقي و مرگ او در سال 218 موجب شد كه خرميان در قسمتهاي ديگر ايران يعني در اصفهان، ري، ماسبندان و لرستان سر برآورند
.
شورش خرميان و قدرت روز افزون بابك در آذربايجان موجب شد تا معتصم، خطر بابك را بر خلاف مأمون بسيار جدي بگيرد و در اين راستا وي ابتدا ابوسعيد محمد بن يوسف را به اردبيل فرستاد تا دژهايي را كه بابك ويران ساخته بود از نو بسازد و بر سر راهها، سپاهيان و ديده بان بگمارد تا وصول آذوقه را از بغداد به اردبيل و از آنجا به ميدان جنگ تأمين كند، ابوسعيد ضمن اجراي اين مأموريت يكي از سرداران بابك را نيز شكست داد، پس از آن محمد بن البعيث كه در ابتدا با بابك هم پيمان
بود روي
از او برگرداند و عصمت نامي از سرداران بابك را گرفت و نزد معتصم فرستاد و محمد بن البعيث اطلاعات زيادي درباره شهرها و دژهاي بابك و راههاي وصول به آنها
را به معتصم داد، به اين ترتيب معتصم يكي از سرداران خود را به نام
افشين
با سپاه زياد براي دفع
.
بابك فرستاد
جنگ با بابك خرم دين
او به شهر برزند از شهرهاي آذربايجان كه نزديك دژهاي بابك بود رفت و آنجا را لشكرگاه خود ساخت و دژهاي ميان برزند و اردبيل را مرمت كرد و نظام آذوقه رساني و كمك رساني و جاسوسي منظمي را تأسيس كرد و در روستاي ارشق، بابك را شكست داد و عده زيادي از ياران بابك را به قتل رسانيد، بابك ناچار به صحراي مغان فرار كرد و از آنجا به دژ محكم خود كه بز نام داشت رفت و معتصم نيروي كمكي فراواني به سركردگي جعفر خياط براي افشين فرستاد، سرانجام افشين با اين قواي بزرگ و تدابير زياد توانست خود را به تدريج به قلعه بز نزديك كند و آن را تصرف كند و دستور داد، همه كاخها و خانههاي آن را ويران كنند و چون بابك توانست با چند تن از ياران خود به ارمنستان فرار كند افشين به تمام بطريقان و بزرگان ارمنستان پيغام داد كه بابك را راه ندهند و اگر او را يافتند پيش او
بفرستند.